صورتی نوشت

دنیای صورتی دنیای زیباتریست!

صورتی نوشت

دنیای صورتی دنیای زیباتریست!

عشق فردوسی پوری

ماه هاست با ادعای علاقه و احساست سرم را برده ای.  

 

باور نمی کنی که چطور باور نمی کنم.  

 

دوشنبه شب است.  

 

در هجوم تنهایی، حضورت را به عادل فردوسی پور می بازم! 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
داش آکل پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:27 ب.ظ

ما نیز جواب تان را به پای کامنتتان قرار دادیم.
ممنان.

با تشکر!

محمد جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ق.ظ

البته این حرف تقصیر شما نیست خوب دیگه وقتی عاشق Grey's Anatomy باشی و ازش الگو بگیری و با این تفکر پیش بری که بله باید آزاد بود و چنتا چنتا دیگه حرف کسی که تو حرفش باهات صادق هست رو نمی پذیری

اون عکسی از این سریال که شما اینقدر بهش گیر دادی تو فکر «مردیت» شخصیت سریال هستش و نشون دهنده ی سختی انتخاب بین دو مرده که هر دو فوق العاده خوبن. این که دلش می خواد هر دو رو داشته باشه ولی ناگزیره از انتخاب یکی و شکستن دل دیگری.

بعدش هم شما که هیچ شناختی از من نداری و نهایت شناختت محدود میشه به چند نوشته ی پراکنده که حتی خودم هم نمی تونم خودم رو از توشون پیدا کنم٬ تحت هیچ شرایطی حق قضاوت در مورد منو نداری دوست عزیز.

آره من به آزادی آدما تو انتخابشون معتقدم ولی این حرکت چند تا چند تا که شما میگی نهایت نامردیه رفیق! حتی همین آبجی مردیت هم این کارو نمی کنه که من بخوام الگو بگیرم. یکی از این آقایون تصمیم می گیره رابطه اش با مردیت رو به همبزنه و برگرده پیش همسر سابقش. مردیت هنوز عاشق اونه ولی امیدی به برگشتنش نداره که نفر دوم رو ملاقات می کنه و بعد از یه مدت نفر اول باز با همسر اولش به توافق نمی رسه و بر می گرد سراغ مردیت که هنوز ته قلبش اونو دوست داره و اینجا جریان این انتخاب پیش میاد....

محمد جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ

ولی هرچقدر من در مورد شما و هر چیز دیگه اشتباه کردم ولی این باعث شد شما هم خودتون رو بهتر معرفی کنید و هم این که بدونم این خواهر عزیز Grey's Anatomy چقدر خوب هستن و من هم بهش علاقه پیدا کنم.خدا رو چه دیدی شاید من نفر سوم شدم
به هر حال خدا شما رو هم از خواهری کم نکنه که من رو از تاریکی به روشنایی پرتاب کردید

بعله خوب!‌ ولی اگه قصد دارید نفر سوم شید باید قبلا مشخص کنید که موقت یا دائم و اگه موقته دستمزدش واسه مدت مورد نظر شما چقدره آخه این آبجی مردیت ما همینجوری الکی از دکتر رویاهاش دل نمی کنه که شما نفر سوم شی.

حسن حساس شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ

تکرار میر...تو هر چی برا آدم مهمه یا میخواد بشه...کاش میشد سر هر چیزی یه شیر کم و زیاد گذاشت

محمد شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ب.ظ

آخه شما که با موقتش مخالفی چرا پیشنهادشو میدی که بچه مردم رو بذاری تو خماری مثل بچه ها که واسشون جشن تولد می گیرن و بعدش دم گوششون بادکنک می ترکونن
در ضمن من جونم رو واسه حاج خانومم می دم

خوش به حال حاج خانوم!

محمد شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:58 ب.ظ

فعلن که ندارم گفتم که زودتر رازی بشه خوشد بیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد