نمی دانم زیپ و زیگزاگ را می شناسید یا نه. زیپ سه روز مهمان انفرادی اوین بوده. و زیگزاگ در تب و تاب رسیدگی به سر و وضعش برای استقبال از زیپ است. وبلاگشان را که می خوانم یاد پارسال می افتم. همین موقع ها بود که سین دو هفته رفت ترکیه و من این دو هفته را به معنای واقعی کلمه دق کردم. هر جا اینترنت وایرلس گیر می آورد برایم ای میل می فرستاد. آن یکی را بیشتر از همه دوست دارم که کوتاه تر از همه بود . با «سلام کوچولوی من» شروع می شد!
(کمی به زیگزاگ حسودیم می شود!)
*
دنیای وبلاگی دنیای کوچکیست ها! تازگی ها که هیچ کاری جز کتاب خواندن و وبگردی ندارم٬هی دارد بهم شوک وبلاگی وارد می شود! رفتم تو وبلاگ یکی از خوانندگان همیشگی حسن حساس همینطوری داشتم می خواندم و کیف می کردم واسه خودم که اون بغل چشمم به یه لینک افتاد. گفتم خوب شاید تشابه اسمیست! رفتم تو بلاگ دیدم ای داد بی داد! از خوانندگان آن یکی وبلاگ خودم است. تازه کلی هم نظر در پیت می گذارد که دلم می خواهد در پاسخ فحشش بدهم!! امروز هم در وبلاگ یکی از صمیمی ترین دوستانم بودم که دیدم یک لینک جدید اضافه کرده. کلیک کردم و داشتم صفحه را بررسی می کردم که دیدم ای فغان! لینک اولش داش آکل است. حالا اگر پای شماها به آن یکی وبلاگ باز شود تا وقتی این صورتی آباد لو نرود هیچ عیب ندارد! آنها اینوری نیایند که خاک ب سر می شوم کمی تا قسمتی!
حاضرم به شهرام صولتی بگم شهرام صورتیى اگه بگی اون لینکه کدومه؟! :-)
می خوای اسممو به گند بکشی؟!!!!!
حالا که این طور شد عمرا!
هان؟
اینجا هم مگر کسی شما را می شناسد آیا؟
اینجا اگه دقت کنم و انقدر سوتی ندم هنوز کسی منو نمی شناسه!
ممنونم بابت خوشحالی که از خودتان متساطع کردید! امیدوارم هرچه زودتر ایشان را ببینیم...
ما هم امیدواریم. تا ما هم ته دلمان برایتان قند و عسل آب شود.
این تکه را نفهمیدیم: آن یکی را بیشتر از همه دوست دارم که کوتاه تر از همه بود . با «سلام کوچولوی من» شروع می شد!
بی مقدمه گفتید نفهمیدم منطورتان چیست! والا بلا!
منظورم ای میل های سین است که وقتی سفر بود برایم می فرستاد. یکیشان با عبارت سلام کوچولوی من شروع می شود ولی کوتاه است و تند و بی دقت نوشته شده. همه ی جمله های عجله ای آن نامه را دوست دارم!
فهمستی؟!
راستی سین هم خیلی دلش می خواست رابطه مان حفظ شود. ولی امکانش نبود. وقتی فهمید می خواهم با الف بیرون بروم کلی رگ حسادت و غیرتش قلمبه شد ولی در اوج افه ی روشنفکرانه آرزو کرد بعد از ظهر خوبی را بگذرانم!!
میدونی من اگر جای سین بودم چه میکردم؟ اگه هنوز مهرت در دلم مونده بود رابطه مو باهات حفظ میکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دیدی گفتممممممم؟
راستی دیییییییییییییییدمش!:دی
اما مثله همیشه مجال بی رحمانه اندک بود و واقعه سخت نامنتظر.
گاهی هر چی کوتاه تره بیشتر می چسبه.
***
الان دارم کامنتتو تو زیپ و زیگزاگ می خونم که چند تا دونه فقط از کامنت خودم پایین تره!
این جهان وبلاگی هی کوچک و کوچک تر می شود!!!!!!
کجایی؟!
همین گوشه ها!